برخي پنداشتهاند شيعيان، قرآني غير از قرآن موجود دارند، و دليل خود را وجود قرآنِ علي عليهالسلام ميدانند، كه ويژگيهايي غير از قرآنِ موجود دارد.
ما در اين مقاله به پاسخگويي به اين شبهات ميپردازيم و درباره اين مصحف توضيحاتي را به خوانندگان تقديم ميكنيم، تا همگان بدانند آنچه گفته ميشود (وجود قرآني ديگر در نزد شيعيان)، تهمتي بيش نيست.
همه مسلمانان اتفاق نظر دارند كه رسول اللّه صلياللهعليهوآله به امام علي عليهالسلام توجهي ويژه داشت و از ابتدا سرپرست ايشان بود. اين اهتمام به دستور خداوند و به منظور آماده ساختن ايشان براي امامت و سرپرستي امت بود. ابونعيم الحافظ الشافعي(م 430 ه•• .) چنين روايت كرده است: «رسول اللّه فرمود: اي علي، خداوندعزّوجل ـ به من دستور داد تو را نزد خود نگهدارم و آموزشت دهم تابداني؛ و اين آيه نازل شد: گوشهاي شنوا قرآن را دريابند و بفهمند. تو گوش شنواي دانش هستي.»(1)
علي عليهالسلام به بركت سرپرستي و آموزش پيامبر صلياللهعليهوآله آگاهترين فرد ـ پس از رسول اللّه ـ شد. رسول اكرم در اين باره فرمود: «پس از من آگاهترين شخص در امّتم عليبن ابيطالب است.»(2)
تمام كساني كه ميخواستند از دانش پيامبر بهرهگيرند، ميدانستند همان علوم را ميتوانند از علي عليهالسلام بياموزند؛ زيرا پيامبر صلياللهعليهوآله فرموده بود: «من شهر علم هستم و علي دروازه آن است.»(3)
در ميان دانشهايي كه پيامبر صلياللهعليهوآله به علي عليهالسلام آموخت، علوم قرآن جايگاهي ويژه داشت. امام علي عليهالسلام ميفرمايد: «آيه اي از قرآن بر رسول اللّه نازل نشد مگر اين كه آن را بر من خواند و ديكته كرد تا بنويسم؛ و تأويل و تفسير و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه قرآن را به من آموخت.»(4)
در روايتي ديگر ميفرمايد: «هرگاه از رسول اللّه صلياللهعليهوآله پرسشي ميكردم، پاسخم را ميداد؛ و اگر مسايلي به ذهنم نميرسيد، خود ايشان ميفرمود. هر آيهاي درباره شب يا روز، آسمان يا زمين، دنيا و آخرت، بهشت وجهنم، كوه و دشت، نور و ظلمت نازل ميشد، بر من ميخواند و ديكته ميكرد و من آن را مينوشتم؛ و به من تأويل و تفسير و محكم و متشابه و خاص و عام قرآن را و اينكه چگونه وكجا و درباره چه كسي نازل شده است، آموخت. پيامبر صلياللهعليهوآله از خدا خواست به من فهم و حافظه بدهد، تا آيهاي از كتاب خدا را فراموش نكنم و درباره هركسي آيه نازل ميشد، به من ميفرمود»(5)
در كتاب طبقات ابن سعد آمده است: «امام علي عليهالسلام به مسلمانان ميگفت: هر پرسشي درباره كتاب خدا داريد، از من بپرسيد؛ زيرا من به هر آيهاي آگاهم.»(6)
صحابه اتفاق نظر دارند كه علم قرآن به علي و ديگر اهلبيت عليهمالسلام اختصاص دارد.(7)
امام علي عليهالسلام شاهد وحي و دارنده دانش قرآني و وارث علم پيامبر صلياللهعليهوآله بود. او دومين شخص جهان اسلام و آگاهترين صحابه به شمار ميرفت. بسياري از مفسّران اعتقاد دارند عباراتي چون «راسِخُونَ فِيالْعِلْمِ»(8) (صاحبان علم و دانشالهي)، «اَهْلُالذِّكْرِ»(9)، (آگاهان) يا «اَلَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ»(10) (كساني كه كتاب آسماني را به آنها دادهايم.) درباره امام علي عليهالسلام است. در روايات شيعه و سني آمده است: مقصود از «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمَ الْكِتابِ»(11) (كسي كه علم كتاب و آگاهي بر قرآن نزد اوست) امام علي عليهالسلام است.(12) پيامبر صلياللهعليهوآله ميفرمايد:
«علي مع القرآن و القرآن مع علي؛ لن يفترقا حتي يرد عليّ الحوض»؛ علي با قرآن و قرآن با علي است آن دو از هم هرگز جدا نميشوند، تا اين كه كنار حوض كوثر نزد من آيند.»(13)
ابن مسعود، يكي از مفسّران صدر
امام علي عليهالسلام شاهد وحي و دارنده دانش قرآني و وارث علم پيامبر صلياللهعليهوآله بود. او دومين شخص جهان اسلام و آگاهترين صحابه به شمار ميرفت.
اسلام، ميگويد: «اگر كسي آگاهتر از خودم به كتاب خدا ميشناختم، خود را حتي با پيمودن راه بسيار به او ميرساندم.» شخصي پرسيد: «با علي چگونهاي؟» ابن مسعود گفت: «من قرآن را با او شروع كرده، نزد او آموختهام.»(14)
در كتاب شواهد التنزيل (15) آمده است: «عُمَرو ابن مسعود و عايشه و عبداللّه بن عمر (فرزند خليفة دوم) و... گفتهاند: علي بيش از همه مردم از قرآن آگاهي دارد.
علي عليهالسلام قرآن را جمع آوري ميكند
بنابر آنچه از علم امام علي گفتيم، طبيعي است رسولاللّه صلياللهعليهوآله كار مهم جمعآوري قرآن را به او بسپارد. بر اساس روايات، هنگامي كه رسول اللّه در حال احتضار بود، به علي عليهالسلام فرمود: «اي علي، قرآن در ميان كتابها و قطعهها و برگهايي كنار رختخواب من است؛ آنها را برداشته، در يك جا گردآوريد و ضايع نكنيد، چنان كه يهود تورات را ضايع كردند. علي عليهالسلام برگها را در پارچهاي زرد نهاده، در خانهاش گذاشت و مُهر كرد و فرمود: ردا بردوش نمياندازم تا زماني كه قرآن را گرد آورم. از آن پس امام بيآن كه عبا بردوش اندازد، با ميهمانانش رو به رو ميشد تا هنگامي كه قرآن را جمعآوري كرد.»(16)
اين كار شش ماه به درازا كشيد.(17) برخي اين مدت را به سه روز گفتهاند.(18) البته اين در صورتي است كه جمع قرآن به معناي مترتب كردن آن برحسب نزول آيات باشد.
آيةاللّه سيدحسن صدر در كتاب تأسيس الشيعه لعلوم الاسلام ميگويد: ديگر علوم قرآن را اميرمؤمنان آموزش داد. او انواع و اقسام دانشهاي قرآني را بازگو كرد و براي هركدام مثال آورد كه تمام آن در بحارالانوار جمع آوري شده است. هر كتابي درباره علوم قرآن نوشته شده، برگرفته از آموختههاي امام علي عليهالسلام است.(19)
معتزلي حنفي ميگويد: «همگان اتفاق نظر دارند كه قرآن را در زمان رسول اللّه حفظ ميكرد و كسي ديگري اين كار را نميكرد. از اين گذشته او اولين كسي است كه قرآن را گرد آورد.»(20)
بخشي از ويژگيهاي مصحف امام عبارت است از:
ابن حجر ميگويد: «علي قرآن را به ترتيب نزول (آيات) پس از وفات پيامبر جمع آوري كرد.»(21)
ابن جزيّ الكلبي ميگويد: «در زمان رسول اللّه، قرآن در ميان كتابها و سينههاي مردمان پراكنده بود. وقتي رسول اللّه وفات يافت، علي بن ابيطالب ـ رضياللّه عنه ـ درخانهاش نشست و آن را به ترتيب نزول جمع كرد.»(22)
در كتاب تاريخ يعقوبي ترتيب اين آيات ذكر شده است.(23)
شيخ مفيد در كتاب المسائل السرويه ميگويد: «اميرمؤمنان عليهالسلام قرآن نازل شده را ـ از اول تا آخرـ جمع آوري كرد و آن را به گونهاي كه ميبايست، مرتب ساخت. او آيات مكّي را بر مدني و منسوخ را بر ناسخ مقدّم كرد.»(24)
امام علي عليهالسلام ميفرمايد: «هرآيهاي كه خداوند ـ جلّ و علا ـ برمحمد صلياللهعليهوآله نازل كرد، به املاي رسول اللّه و خط خودم، نزد من است؛ و تأويل هر آيهاي كه خدا بر محمد نازل كرد، نزد من است.»(25)
منظور از «تأويل» بيان مقصود كلي و برگرداندن كلام به يكي از احتمالات عقلاني آن است؛ گو اين كه ممكن است در ظاهر دلالتش روشن باشد.
دراين مصحف تمامي جوانب آيات بر شمرده شده است، به گونهاي كه آيات به زمان و يا مكان و يا شخص خاص اختصاصي ندارد و مانند ماه و خورشيد براي همه زمانهاست.(26)
تنزيل يعني شأن نزول و سبب نزول وحي. البته گروهي تفاسيري كه خداوند براي شرح برخي از آيات بر پيامبر نازل كرده، تنزيل ميدانند.(27)
اين تفاسير چگونگي نماز خواندن، زكات دادن و ديگر آيات را توضيح ميدهد.و خصوصيات تنزيل آيهها مانند مناسبت نزول، مكان و زمان نزول و كساني را كه مقصود آيه بودهاند و... را بيان ميكند. شيخ مفيد در مقايسه ميان قرآن موجود و مصحف امام علي عليهالسلام مينويسد: تأويل و تفسير معاني قرآن ـ چنان كه شأن نزول آن
علّت عدم پذيرش مصحف، هماهنگ نبودن آن با خواستههاي نامشروع سياستمداران بود.
بودهـ در مصحف اميرمؤمنان عليهالسلام وجود داشته است.(28)
امام باقر عليهالسلام فرمود: «هيچ كس جز علي عليهالسلام قرآن را چنان كه فرود آمد، جمع نكرد.»(29)
در مصحف امام علي عليهالسلام محكمات و متشابهات مشخص شده بود.(30)
سيدعبدالحسين شرف الدين ميگويد: «علي عليهالسلام قرآن را به ترتيب نزول جمع كرد وناسخ و منسوخ و عام و خاص ومطلق و مقيد و محكم و متشابه و عزيمت و رخصت و سنت و آداب و سبب نزول آن را بيان كرد و دشواريهايش را توضيح داد... قرآن جمع آوري شده از سوي اميرمؤمنان به تفسير شبيهتر است.»(31)
در هيچ يك از آيات و واژههاي اين مصحف، حروف «الف» و «لام» حذف نشده و هيچ حرف ديگري، اضافه ياكم نشده است؛ يعني نصّ آيات بدون كوچكترين تغيير آمده است.
استاد معرفت در جلد اول كتاب التمهيد ميگويد: «اين مصحف بر اساس قرائت رسول اللّه بود.» استاد مرتضي عسكري در كتاب حقائق هامه مينويسد: اگر قرائت را صحت مخرج بدانيم، قرائت عاصم مقصود است. او قرائتش را از «ابي عبدالرحمان» و وي از امام علي عليهالسلام و او از پيامبر صلياللهعليهوآله ياد گرفته است. بسياري از مورخان و نويسندگان اين مطلب را ذكر كردهاند.(32)
در اين مصحف آياتي كه درباره كافران، مشركان و منافقان است، با نام اشخاص همراه است. اين مصحف در اختيار امام رضا عليهالسلام بود. امام آن را به «ابنابي نصر بزنطي» امانت داد. «بزنطي» مصحف را گشود و نام هفتاد نفر از قريش را در تفسير آيه «لم يكن الذين كفروا»(33) ديد. وقتي امام از اين امر آگاه شد، كتاب را از «بزنطي» پس گرفت.(34)
تمامي تفسير، تنزيل، تعيين آياتِ محكم و متشابه و... گفتههاي پيامبر صلياللهعليهوآله بوده كه به دست امام علي عليهالسلام نوشته شده است. امام علي عليهالسلام اين مطلب را در حديثي كه گذشت، بيان ميدارد.(35)
بر اساس اين حديث، مصحف امام در زمان پيامبر صلياللهعليهوآله نوشته شده؛ به املاي پيامبر صلياللهعليهوآله بوده است.
آنچه گذشت، بخشي از ويژگيهاي اين كتاب است كه آيات الهي را باترتيب و تفسير در خود گنجانده است و تفسير گونهاي است كه مطلبي زياده يا كمتر از قرآن ندارد و «مصحف» خوانده ميشود.
به سبب ويژگيهاي اين مصحف، بسياري از دانشپژوهان در پي دستيابي و خواندن آن بودهاند. محمدبن سيرين ميگويد: «شنيدم امام، آن مصحف را بر اساس تنزيل (تفسير) نوشته است. اگر برآن مصحف دست مييافتم، دانش در آن بود. به دنبال آن كتاب بودم و به مدينه نامه فرستادم، ولي آن را نيافتم.»(36)
زُهَري درباره اين مصحف ميگويد: «اگر يافت ميشد، سودمندتر (از هر تفسير) و داراي دانشي بيشتر بود.»(37) ولي چرا اين مصحف ـ به رغم دانشها و سودمندي آن ـ اكنون در دسترس نيست؟! در تاريخ ميخوانيم امام علي عليهالسلام پس از پايان بردن اين مصحف، آن را بر مردم عرضه كرد و همگان را به استفاده از آن فراخواند، ولي پذيرفته نشد. از اين رو، امام آن را ـ براي هميشه ـ نزد خود و ديگر امامان عليهمالسلام نگهداشت.(38)
علّت عدم پذيرش مصحف از سوي مردم، هماهنگ نبودن آن با خواستههاي نامشروع سياستمداران بود. امام علي عليهالسلام در اين باره ميفرمايد: «هنگامي كه اسامي اهل حق و باطل را ـ در آنچه خداتبيين كردهبود.ـ دانستند و اين، مصالحشان را از بين ميبرد، گفتند: ما به آن نياز نداريم. ما به خاطر آنچه داريم، از آن بينيازيم.»(39)
در اخبار اهلبيت عليهمالسلام آمده است: امام علي عليهالسلام سوگند خورد جز براي نماز عبا بر دوش نگذارد تازماني كه قرآن را جمعآوري كند. از اين رو، از مردم كناره گرفت تا قرآن را گرد آورد. پس از آن، قرآن گردآوري شده را نزد مردم ـ كه در مسجد جمع شده بودند.ـ برد. آنها از خود ميپرسيدند: ابوالحسن براي چه آمده است. امام كتاب را به آنان نشان داد و فرمود: رسول اللّه صلياللهعليهوآله فرمود: «من در ميان شما چيزهايي ميگذارم كه اگر به آنها چنگ زنيد، هرگز گمراه نميشويد؛ كتاب خدا و عترت و اهلبيتم.» اين كتاب است و من عترت.
آنگاه خليفه دوم برخاست و گفت: اگر نزد تو قرآني يافت ميشود، پيش ما نيز مانند آن هست؛ بدان نيازي نداريم.
امام عليهالسلام پس از آن كه حجّت را بر آنها تمام كرد، كتاب را برگرداند.
امام صادق عليهالسلام ميفرمايد: «امام كتاب را برداشت و به خانهاش برگشت، در حالي كه اين آيه را ميخواند:
«... آن را پشت سرافكندند و به بهاي كمي فروختند و چه بدمتاعي ميخرند.»(40)
مصحف امام علي عليهالسلام كجاست؟
از شماري روايات فهميده ميشود اين مصحف، پس از امام، به فرزندش امام حسن عليهالسلام و سپس به ديگر امامان عليهمالسلام رسيد و اكنون در دست امام زمان عليهالسلام است.(41) امام صادق عليهالسلام ميفرمايد: «هنگامي كه قائم قيام كند، مصحفي را كه علي عليهالسلام نوشته است، با خود ميآورد.»(42)
چنان كه گفتيم، امام علي عليهالسلام اين مصحف را طبق ترتيب نزول آيات جمعآوري و مرتب كرد. از اين رو، در برخي از روايات ميخوانيم: قرآني كه امام زمان عليهالسلام ميآورد، با قرآن موجود تفاوت دارد.(43)
امام صادق عليهالسلام فرمود: «قائم ما كه قيام كند، خيمههايي ميزند تا مردم قرآن را آن گونه كه خدا فرستاده است، فراگيرند و در آن روز كاري دشوارتر از اين نيست؛ زيرا قرآن به گونهاي جز ترتيب كنوني خواهد بود.»(44)
امام علي عليهالسلام پس از به دست گرفتن حكومت، قرآنِ خود را بر مردم عرضه نكرد و قرآني را كه از سوي عثمان گردآوري شده بود، تأييد كرد؛ زيرا نميخواست مسلمانان دچار تفرقه شوند. ايشان حتي ديگر امامان را از قرائت قرآن بر پايه تنزيل نهي كرد. علامه طباطبايي در اين باره مينويسد: علي عليهالسلام با اين كه خودش پيش از آن قرآن مجيد را به ترتيب نزول جمعآوري كرده بود و به مردم نشان داده بود و مورد پذيرش نشده بود و در هيچ يك از جمع اول و دوم وي را شركت نداده بودند، با اين حال هيچ گونه مخالفت و مقاومتي به خرج نداد و مصحف رايج را پذيرفت و تا زنده بود ـ حتي در زمان خلافت خود ـ دم از اختلاف نزد. و همچنين ائمه اهلبيت عليهمالسلام ـ كه جانشينان و فرزندان آن حضرتند.ـ هرگز در اعتبار قرآن مجيد حتي به خواص شيعيان خود حرفي نزدهاند، بلكه پيوسته در بيانات خود استناد به آن جستهاند و شيعيان خود را امر كردهاند كه از قرائت مردم پيروي كنند. به جرأت ميتوان گفت كه سكوت علي عليهالسلام با اينكه مصحف معمولي با مصحف او در ترتيب اختلاف داشت، از اين جهت بود كه در مذاق اهلبيت عليهمالسلام تفسير قرآن به قرآن كنوني معتبر است.(45)
مصحف امام علي عليهالسلام در بردارنده آياتِ موجود، همراه با تفسير و به ترتيب نزول آيات است و اين تنها تفاوت آن با قرآن موجود است. اين مصحف و جمعآوري قرآن در يك جا، به امر رسول اللّه صلياللهعليهوآله و پس وفات ايشان انجام شد. منابع تاريخي مذهبي شيعه و سنّي اين امر را تأييد ميكند. آيات منسوخ و ناسخ، محكم و متشابه، خاص و عام، شأن نزول آيات، محل و زمان فرود آيات، در اين كتاب تفسيرگونه مشخص شده است. مردم زمان امام علي عليهالسلام اين تفسير را به خاطر اين كه مصالحشان به خطر ميافتاد، نپذيرفتند و امام، بعدها كه به حكومت رسيد، براي حفظ وحدت مسلمانان، آن را نشان نداد. اين تفسير اكنون نزد امام زمان عليهالسلام است.
1 ـ حليةالاولياء، چاپ دارالكتب العلميه، بيروت، ج 1، ص 67؛ آيه 12 سوره حاقّه است.
2 ـ كشف الغمه، اربلي، چاپ دارالكتاب الاسلامي، بيروت، ج 1، ص 113.
3 ـ الجامع الصحيح، ترمذي، چاپ داراحياء التراث، بيروت، ج 5، ص 637.
4 ـ كمالالدينوتمامالنعمة،صدوق،ج1،ص284.
5 ـ بصائر الدرجات، صفار، ص 198.
6 ـ طبقات الكبري، ابن سعد، چاپ داراحياء التراث، بيروت، ج 2، ص 338؛ تاريخ الخلفاء، سيوطي، ص 185.
7 ـ تاريخ القرآن، زنجاني، ص 54.
8 ـ آل عمران، آيه 7.
9 ـ نحل، آيه 43.
11 ـ رعد، آيه 43.
10 ـ بقره، آيه 121.
12 ـ ينابيع المودّه، قندوزي، مؤسسه اعلمي، بيروت، ج 1، ص 307
13 ـ المستدرك علي الصحيحين، حاكم نيشابوري، دارالمعرفة، بيروت، ج 3، ص 124.
14 ـ تاريخمدينهدمشق،ابنعساكر، ج 3، ص 25.
15 ـ عبداللّه حسكاني، ج 1، ص 34.
16 ـ بحارالانوار، مجلسي، ج 92، ص 48؛ تأسيس الشيعه لعلوم الاسلام، حسن صدر، چاپ دارالرائد العربي، بيروت، ص 316.
17 ـ اعيان الشيعه، سيدمحسن امين، ج 1، ص 89؛ المناقب، ابن شهرآشوب، ج 2، ص 41.
18 ـ اعيان الشيعه، ج 1، ص 89.
19 ـ ص 318.
20 ـ حقائقهامه، مرتضي عسكري، ص 154.
21ـاعيانالشيعه،ج1،ص89؛تاريخالقرآن،ص54.
22 ـ السهيل لعلوم القرآن، چاپ دارالكتاب العربي، بيروت، ج 1، ص 4.
23ـ التمهيدفيعلومالقرآن،معرفت،ج1،ص230.
24 ـ بحارالانوار، ج 92، ص 74؛ تاريخ القرآن، زنجاني، ص 53.
25 ـ تاريخ القرآن، ص 41؛ تفسير صافي، فيض كاشاني، ج 1، ص 38.
26 ـ حقائقهامه، ص 162.
27 ـ همان، ص 157.
28 ـ همان، ص 157.
29 ـ بحارالانوار، ج 92، ص 48.
30ـ حقائق هامه، ص 151.
31 ـ المراجعات، ص 411.
32 ـ همان، ص 169.
33 ـ سوره بيّنه، آيه 1.
34 ـ المحجة البيضاء، كاشاني، ج 2، ص 63.
35 ـ بحارالانوار، ج 92، ص 41.
36 ـ حقائقهامه، ص 158.
37 ـ همان، ص 159.
38 ـ المناقب، ابن شهرآشوب، ج 2، ص 41؛ بصائر الدرجات، صفار، ص 193.
39ـالاحتجاج،طبرسي،ج1،ص383؛تفسيرصافي،ج1،ص38.
42 ـ بصائرالدرجات، صفار، ص 193.
40ـ المناقب، ج 2، ص 40؛ بحارالانوار، ج 92، ص 51؛ آيه 187 سوره آل عمران است.
41 ـ بحارالانوار،ج 92، ص 42؛ تفسير صافي، ج 1، ص 38.
43 ـ ارشاد، شيخ مفيد، ص 365.
44 ـ الغيبه، نعماني، ص 318.
45 ـ قرآن در اسلام، ص 165.